تنها هفــت سال از رسالتم گذشته بود
که همه از من معجزه میخواستند!
.
و این شد،
.
که خداونـد، به سراغم آمد و فرمود:
.
بایست!
.
تنها هفــت سال از رسالتم گذشته بود
که همه از من معجزه میخواستند!
.
و این شد،
.
که خداونـد، به سراغم آمد و فرمود:
.
بایست!
.
بگذار قدمهایشان تند باشد! ولش!
تا فردا صبح هم بگویی، بــاز گمان میکنند که با
گامهای تند وبلند، زودتر به او میرسند!
و آنقدر مشغولِ رسیدن میشوند که یادشان میرود
که خدا میخواست در طولِ مسیر همراهشان باشد!
کافیست!
وقتی دیگران مشغولِ به خدا رسیدن هستند، تو مشغولِ با خدا رسیدن باش!
یک لحظاتی هست که دوست داری با هرچه غیراز انسان
خلوت کنی! دلت میخواهد هیچ انسانی دور و برت نباشد!
لحظاتی که خودت هم دلیلش را نمیدانی. اما میدانی که
باید اینگونه باشی. لحظاتی که تمام فکرت میشود فکر نکردن به روزمرگیها.
.
حقیقتاً نفَس معلّم نفَس طیّب است و هر فضایی که معلّمین در
آن فضا حضور داشته باشند، انسان اطمینان دارد که رحمت الهی
و برکات الهی انشاءالله در آن فضا و در آن مکان خواهد بود.
امیدواریم خداوند به شماها توفیق بدهد که این کار بزرگ را، این
مسئولیّت عظیم را، هم شما معلّمین، هم شما مسئولان آموزش
و پرورش بتوانید به بهترین وجهی انجام بدهید.
چقــــدر سخت است. اینکه بنابر مصلحت، بخواهیم خلافِ
عقاید و تفکرتمان عمل کنیم. بر طبق مصلحت رفتار کنیم.
این مصلحتها واقعا عذاب آور است. اما چه کنیم، که گاهی
باید این کار را کرد.
برایمان دعا کنید که توانایی تشخیص و بصیرتمان بالا رود.
+ خدا به رهبرِمان، حضرت آقا طولِ عمر عطا کند و پرچم این انقلاب از دستان رهبرمان به دستان حضرت موعود(عج) برسد.
+ امشب، عازمیم. دعا کنید که چشممان نورانی شود به جمالِ حضرتِ عشق. انشاءالله. یاعلی
اگر شما هم جزو آن دسته افرادی هستید که مشتاقند به نرمافزارهای
شبکه اجتماعی معتاد شوند، میتوانید از راهکارهای پایین استفاده کنید!
شک نکنید که جواب میدهد!
.
نامِ تو را که بر دهان جاری میکنم،
لبهایم مغرور میشوند
گونههایم، گل میاندازند
و به آسمان کمانه میکشند...
یک رنگین کمان به تک رنگیِ تو...
ایران کشوری با زنانی عفیف و مردانی غیور. کشوری با
دخترانی که تاکنون تهِ صحبتشان با نامحرم، سلام با
پسر همسایه میباشد و احوال پرسی با پسرعمو.
با پسرانی که ته تهِ همنشینیشان با نامحرم، درون کلاس
دانشگاست.
ایران! کشوری با مردمانی مسلمان...
گاهی باید خود را رها کرد... رهای رها...
رها کرد تا برود. برود از اینجا. برود به هرجا که دلش میخواهد.
مهم نیست به کجا!
همهمان میدانیم که جای بدی نمیرود. گاهی اینگونه نیاز است!
دیگر کار آنقدر بالا کشیده که دلت به حالِ دلم
میسوزد! باشد... اما لازم نکردهاست.
من خودم درگیرم. درگیرِ درگیر.
در گیر و دارهای مسیری که تو پیشِ رویم گذاشتهای!
.