ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍ از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍  از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

خدایا
ممنون از این سالهایی که بر من زندگی بخشیدی
تا خودم را به خودت ثابت کنم
با این که از اولش هم میدانستی
همین دکلمه
ناسپاسی را سرایش می کند.
می دانی
درکش برایم سنگین است
که چگونه من و تو، ما می شویم؟!!
که این بهترینِ برکت است.
و تو
همچنان که همچنان
منتظر بازگشت من به سوی ما!
و من
بی خیالِ بی خیال...!
انگار نه انگار
از کجا آمده ام
آمدنم بهرِ چه بود...
____________ ____________
وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله... ان شاءالله
____________ ____________


فهرست موضوعی
محبوب ترین ها
پربحث‌ترین ها
آخرین خاطرات

خود مداری

جمعه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۰۶ ب.ظ

یک بدی بزرگی که بعضی‎ها دارند، این است که دائما می‎خواهند برتری خود را به دیگران ثابت کنند

و آن را به رخ دیگران بکشانند، وبدتر از آن به زور به دیگری بفهمانند که تو در این مورد از من پایین‌تری

و ... که می‎توان این را از نوعِ بارزِ چشم و هم چشمی دانست. این که حسرت را در دیگران برانگیخته

کند و خودش به خودش افتخار.

اصلا به عقیدهِ من این خصلت کمی تا اندکی در خیلی از ماها هم وجود دارد.

این که طرف یک گوشیِ فلان مدل و فلان قیمتی خریده است و هرجا می‎رود بحثِ بازارِ موبایل و سخت

افزار را پیش می‎کشد. که فلانی فلان گوشی را دارد و این ضعف‎ها را دارد و ...

یا کل کل های بینِ طرفدارانِ دوتیم. خُب خیلی از ماها هرکدام طرفدارِ یک تیم هستیم. یا قرمز یا آبی،

یا سفید یا آبی اناری... چه دلیل دارد درونِ یک جمع تا فهمیدیم فلانی پرسپولیسی است پرتاب شویم

سمتش!!!! این که ما استقلالی‎ها اینطوری و شما آنطوری!!! اینکه ما فلان مدال را داریم و شما ندارید...

ما فلان تعداد برد را داریم و شما کمتر!!!! و بدتر از آن به تمسخر و تخریبِ تیم حریف دست بزنیم.

اصلا اینهایی که می‎گوییم درست... اما با این حرف‎ها چه چیزی را می‎خواهیم ثابت کنیم؟ اگر قضیه اثبات

است، خب چه نیازی است به دیگری اثبات کنیم؟ آیا با این حرف‎ها آن شخص از طرفداری از تیمِ محبوبِ

خود دست برمی‎دارد؟ چیزی غیراز این است که ما بهتریم و شما از ما پایین‎تر؟ این همان به رخ کشید

نیست؟ این چشم و هم چشمی‎اش است که نفوذ می‎کند در دلِ تفکر مدیرعاملِ تیم‎ها...

این داروی کاذبی بیش نیست برای تسکین تفکر غربی‎ها... که مردم را به سمتِ هیجانی کاذب ببرند.

اینکه کاری کنند تا مردم خودشان با خودشان مشغول شوند و خودشان در خفاء به کارهای خود برسند.

این ویروسِ چشم و هم چشمی‎ِ بد، هر روز همزمان با بیشتر شدن، رنگ عوض می‎کند. دیگر از بحثِ مادیات

پیشی گرفته است. دیگر فقط مثالش خانم‎ها نیستند. تا جایی که درشخصی‎ترین مسائلِ زندگیِ افراد نفوذ

می‎کند. دیگر از دکوراسیون منزل و مسافرت و مدل ماشین و مو و ... فراتر می‎رود!!! تا آنجا که مرد وقتی با

همسرش به بیرون از منزل می‎رود، ازینکه می‎بیند زنش حسابی به خودش رسیده و خود را بَزک کرده است

و زیباتر از همسرانِ دوست و رفیق و آشنایان به چشم می‎آید، به خود می‎بالد.

حال باز این به نظرم بهتر است از سبکِ  دیگرش. سبکی که کم کم دارد همه گیر می‎شود. سبکی که آمارِ

ازدواج را به ارزشِ ریال و طلاق را به یورو نسبت داده است. سبکی که یکی از معیارهای انتخاب همسر شده

است. و اینجا مجالِ بیانش نیست.

::::

+ هرچه هستید، خود را همانگونه قبول داشته باشید.

+تا قبل از ازدواج، مدام به دیگران بگویید که از همسرِ آینده‎تان هیچ انتظار خاصی ندارید.

+کسانی که می‎خواهند برتریِ خود را به رخِ دیگران بکشند، چه نوع کمبودی دارند؟ البته همین بس که کمبود دارند!

دیدگاه  (۲۸)

سلام
ببین آقا.دغدغه هات خوب و محترم.دست به قلمت هم زیبا و شیوا.اما قبول کن با نوشته هات مخاطب درگیر نمیشه.یعنی ضربه نداره.
منظورم اینه که مثلا انگار طرف نیّتش روضه خوندن باشه، موضوع خوب هم انتخاب کنه اما تو روشنایی روز و با حالت خنثی روضه بخونه.
نمیشه!
روضه خوندن سوز میخواد و شور...
مقاله اجتماعی نوشتن هم درد میخواد و هیجان ... یه جوری که مخاطب بفهمه چشم و هم چشمی خیلی بده و درد داره و جامعه رو خراب میکنه ...
نه اینکه بخونه و رد بشه ...
سعی کن این ضربه و گیرایی رو کم کم به نوشته هات اضافه کنی
یا علی
پاسخ:
سلام،
انشالله توفیقِ بهتر شدن رو کسب کنیم :)
+ تاحالا سعی نکردم ضرب رو دخالت بدم... معمولا به تبیین می‎پردازم، بعدها انشالله اگه فرصتی شد، ضربتی هم کار می‎کنیم.
یاعلی
سلام
تقریبا بهتر شد
پاسخ:
سلام
خداروشکر :)
+امیدوارم بازم این‎طرفا تشریف بیارید
انشاءالله
عاشقانه نمینویسی علی؟!! دلم عاشقانه هاتو میخواد!!! :)))))
پاسخ:
عاشقانه هم می‌نویسیم... اونم مختصِ دلِ شما عاشقا...
فقط اگه بعضیا اذیتمون نکنن:)
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۰۲ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
آی گفتید...
بعضیا همون کمبود دارن...
کمپود هم دارن :)

+عاشقانه هم مینویسید؟؟
پس منتظریم:)
پاسخ:
کمپود...! بله، اگر دقیق‎تر بنگریم
+ دوستان اسمش را گذاشته‎اند عاشقانه... ما هم که نمی‎توانیم خلافش را ثابت کنیم :)
انشاءالله
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۰۵ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

شنیده می‌شود از آسمان صدایی که...

کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...

نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...
نوشت نام تو را، نام آشنایی که -

پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد 
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد

نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد

نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده‌ی نابی که در ازل گفته است

نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد

خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد

پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می‌داشت

چرا که روی زمین واژه‌ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست

و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست

خدا فراتر از این واژه‌ها کشیده تو را
گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را

که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه‌ی آن کعبه اعتکاف کند

ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند

کتاب زندگی‌ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد

در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم‌التکاثر بود

درون خانه‌ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی‌طالب از خدا پر بود

بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه‌ی مولا به پایت افتاده است

به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی

چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به جان علی

از آسمان نگاهت ستاره می‌خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می‌خواهم-

به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت، نشسته بنویسم

شکسته آمده‌ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و این بار هم اجازه بده

به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی‌قرار توایم

اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه[س] در کنار توایم

فضای سینه پر از عشق بی‌کرانه‌ی توست
"کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ی توست"

 حمیدرضا برقعی

پاسخ:
که خانه، خانه‌ی توست...
زیبا بود
سلام 
بعضیا…………………………………!!!!
پاسخ:
سلام،
اون بعضیارو خودشون گرفتن... شما به خودت نگیر
دیدیم...خیلی بیشتر از خیلی...

شاید هم در خودمون باشه و خیلی نخواییم علنیش کنیم.یا متوجهش نباشیم.

اما انصافا باید همون طور که هستیم خودمون رو قبول داشته باشیم.

+قبل ازازدواج بگید هیچ انتظاری از همسرتون ندارید؟!!؟
خب لابد این هم یه جور روش همسر پیداکردنه ؟
یحتمل بنده درست متوجه نشدم.
پاسخ:
+ یک روش پیدا کردن همسر نیست... اما همچین بی تاثیر هم نیست...
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۵۲ چشم چشم دو ابرو
کل کل های بینِ طرفدارانِ دوتیم. خُب خیلی از ماها هرکدام طرفدارِ یک تیم هستیم. یا قرمز یا آبی،

یا سفید یا آبی اناری... چه دلیل دارد درونِ یک جمع تا فهمیدیم فلانی پرسپولیسی است پرتاب شویم

سمتش!!!! این که ما استقلالی‎ها اینطوری و شما آنطوری!!! اینکه ما فلان مدال را داریم و شما ندارید...

ما فلان تعداد برد را داریم و شما کمتر!!!! و بدتر از آن به تمسخر و تخریبِ تیم حریف دست بزنیم.


( یکی باید پیدا شه اینا رو به خودت بگه که ) ...!!! 111
پاسخ:
+ من هیچوقت توی کل کل های فوتبالی، شروع کننده نبودم و نخواهم بود
+ اگه دقت کرده باشی نگفتم " شما" !!! گفتم " ما " !!!! یه جوال دوز به خودم، یه سوزن به دیگران
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۲ چشم چشم دو ابرو
درمورد کل متن :

+ به نظرم بده روزنامه گیلان امروز چاپش کنن , به درد وبلاگ تو نمی‌خوره ...

+ شاید سعی داشتی درمورد یه موضوع حرف بزنی اما خیلی جسته گریخته شد ...

+ و باز هم اشکالی که همیشه بهت وارد می‌کنم : یه کم وقت بذار رو بازنویسی ...

درمورد پی نوشت ها :

+ هرچه هستید، خود را همانگونه قبول داشته باشید... ( مخالفم )


هرچه هستید سعی کنید خود را به احسن احوال تغییر دهید و انتقاد پذیر باشید ...


+تا قبل از ازدواج، مدام به دیگران بگویید که از همسرِ آینده‎تان هیچ انتظاری ندارید... ( این دیگه چیه ؟؟؟ !!! :/ , )

+کسانی که می‎خواهند برتریِ خود را به رخِ دیگران بکشند، چه نوع کمبودی دارند؟ البته همین بس که کمبود دارند! ( اگه در زمینه شوخی و در عالم رفاقت نباشه کمبود دارن اما تو زمینه تیم فوتبال و این چیزا اصلا بی ربطه این حرف و یه جورایی میشه همون سفسطه‌ی مورد علاقه خودت ) ...

پاسخ:
+ سعی نداشتم درمورد یک موضوع صحبت کنم، قصد فقط تبیین مسئله بود، که با کمی دقت متوجه میشی
+وقت بازنویسی ندارم زیاد... همینم توی ده دقیقه بستم:))
+خب تو یه اصلی که در روانشناسی مهر تایید خورده رو نمیتونی همینطوری رد کنی!!! یه دلیلی چیزی111 این  خود را قبول داشتن حکایت عزت نفسه... و به اون جمله ای که گفتی هیچ دخلی نداره...چون اون چیزی که گفتی نمیدونم آیه بود، روایت بود یا از یه شخص دیگه، منظورش اعتماد به نفسه...
+1111
+ یک دلیل بر سفسطه بودنش بیار
قشنگ بود
اما فک کنم صدر مطلب ذیلشو اثبات نمی کرد
پاسخ:
ممنون، ممنون میشم یکم بیشتر توضیح بدی
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۵۶ چشم چشم دو ابرو
+ کامنت اول محض fun بود , اما کسی که ادامه میده فرقش اینه که منتظره یکی شروع کنه وگرنه با شروع کننده فرقی نداره ...

+من وقتی متن رو خوندم تو سه مبحثِ چشم و هم چشمی , فخر فروشی و خودبزرگ بینی گم شدم و نفهمیدم کدومشون رو داری تقبیح می‌کنی ...

+ کار صَیِّب تموم شد و اول شدیم بعدش وقت بذار واسه بازنویسی ... :)

+ این بحث قبول داشت خود تو هر حالتی که هستیم رو لطفا بیشتر توضیح بده چون به شدت مطمئنم که ازش برداشت های اشتباه خواهد شد ...

+ تو از مثال هایی تو نوشته استفاده کردی که با مورد آخر پی نوشتت سنخیتی نداره و این نداشتن سنخیت ها یه چاله فضایی این وسط به وجود میاره که کمش سفسطه‌ی , مگر اینکه این مورد از پی نوشت در راستای متن و مثال ها نباشه ...
پاسخ:
+ این گم شدن نداره، وقتی میبینی هر سه شونو پیش کشیدم، مطمئنا برای مدحشون  نبوده!
+ کاش مشغله‌هام فقط دلیلش صیب بود11111
+ من جایی ننوشتم قبول داشتن خود در هر حالت! خیلی تفاوته با همان گونه... این بحث واضحه و فک نکنم نیازی به تبیین داشته باشه... اگرهم نیاز باشه، اینجا فراوان متن میبره واسه توضیح... لیک کافیه یه سرچ توی نت کنید، احتمالا باید مقالات خوبی در این مورد باشه.
+ نمیگم با این دلیلت مخالفم، اما موافق هم نیستم، اما از دلایل که بگذریم، باید ببینی تعریف از پی نوشت چیه؟! و اینکه میگی یکی از پی نوشت ها سنخیت نداره... آیا نویسنده از پی نوشت استفاده کرده؟ هر جا که بخوام پی نوشت بذارم، قبلش می‌نویسم پی نوشت که مخاطب متوجه شه با متن اصلی در ارتباطه

۳۰ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۰۶ میلاد علیدوست
سلام خدمت شما...ایشالا که سالم باشید
با موضوع{عدم انطباق با مقتضیات زمان} درخدمتم
موفق باشید
پاسخ:
سلام
یه نکته درمورد دیدگاه دیگران:
جسته گریختش مهم نیست... مهم اینه حرف دلتونو اون طور که خواستید ویا تا حدی زدید

ماندگارباشید
پاسخ:
درسته، البته گاهی فقط دلنوشته جوابگو نمیشه و مخاطب انتظار جامعیت هم داره... و حق هم داره...
همینطور، شاید چون حرف دل بود، خیلی روش مانور ندادم... 
درکل این تنوع در نظرات رو دوست دارم :)
یاعلی
این من هم گاهی حرفا رو دلش تلنبار میشه و نمیدونه چجوری بگه!

شاید چون فضاش به نظرش مناسب نیست...شاید چون واقعاااااا نمیدونه چطور مخاطب رو 
متوجه کنه که البته به کسی برنخوره ویا اینکه کسی اتفاقی نشه مخاطب خاص نوشته هاش

خلاصه این من هم تو نوشته هاش گاهی اینطورمیشه.

اما خب همون پراکندگیها گاهی یه ذررره آروم میکنه دلِ من رو...

روزگارتون خوش

عیدتون مبارک و امیدوارم عیدی خوبی بگیرید از بانو زهرا س :)
پاسخ:
موافقم بانو... مخصوصا که فراوان پیش میاد، یک نفر اتفاقی بشه مخاطبِ خاصِ نوشته... اینکه کسی به دل نگیره...
ممنون، شماهم، هم...
البته مطمئنا لایق این نخواهم بود که از بانو زهرا(س) عیدی بگیرم...
یاعلی
علی جان مخاطب خاص داشت نوشتت؟!!
پاسخ:
نه
۳۱ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۲۰ چشم چشم دو ابرو
یه نکته درمورد دیدگاه دیگران: !!!

:/

دیدگاه دیگران مربوط به دیدی است که نسبت به یک مبحث دارند و مروط به آنها می‌شود ...!!!

بنابراین ما حق نداریم برایش حد و حدود قائل شویم ...
پاسخ:
خپ؟
کسی حد و حدودی نعیین نکرد... اشتب برداشت کردی
۳۱ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۲۵ چشم چشم دو ابرو
من نگفتم اینکه سه موضوع رو مطرح کردی بده اما اینکه منِ مخاطب رو دچار سردرگمی کنه این بده ...

+ توجهت رو به پی نوشتت جلب می‌کنم :
هرچه هستید، خود را همانگونه قبول داشته باشید...

فردا تو دانشگاه باید منظورت از این رو برام شرح بدی , چون مث خودت وقت سرچ و مقاله خوندن ندارم ... :)

توضیحت درمورد پی نوشت آخرهم در راستای ایرادی بود که من وارد کردم ...

منصور باشی ... p:
پاسخ:
+ این نیازی به وقت صرف کردن نداره که میگی وقتش رو ندارم... تهش دو سه دقیقس... اگر واقعا دوس داشتی به جواب برسی، جای مچ اندازی، خودت یه نیگا می‎نداختی 1111
+ توضیح؟ کدوم پی‎نوشت؟ 1111   یادت نره... من از پی‎نوشت استفاده نکردم تا بخوام درموردش توضیح بدم
۳۱ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۲۰ چشم چشم دو ابرو
شما از رو احساس طرفداری نکن علی جان 111

زمانی که گفته می‌شه درمورد دیدگاه دیگران یعنی دیدگاه دیگران رو محدود کردند به نظر خودشون ...

+ اونوقت کدوم مقاله رو میشه تو دو سه دقیقه خوند ؟؟؟
من ترجیح میدم حرف تو رو بشنوم تا حرفهای موجود در مقالات ماتریالیستی غربی ...

+ ( + نمیگم با این دلیلت مخالفم، اما موافق هم نیستم، اما از دلایل که بگذریم، باید ببینی تعریف از پی نوشت چیه؟! و اینکه میگی یکی از پی نوشت ها سنخیت نداره... آیا نویسنده از پی نوشت استفاده کرده؟ هر جا که بخوام پی نوشت بذارم، قبلش می‌نویسم پی نوشت که مخاطب متوجه شه با متن اصلی در ارتباطه )

پاسخ:
+شما که میگی رفیقِ علی هستی، پس باس اینم بدونی تاحال علی از روی احساس تصمیمی نگرفته و نخواهد.../بعدشم، من الان اینجا چه تصمیمی گرفتم که حالا بخواد از رو احساس باشه ؟؟؟ یه جاهایی بوی تهمت میداد
+وقتی گفته می‎شه درمرود دیدگاه دیگران: یعنی نظرِ بنده در مورد دیگاه دیگران... نه اینکه نظرِ من درسته و نظرِ دیگران اشتباه
+ تو داری با این تفکر پیش میری که فقط حرفِ خودت درسته... شما حالا مقاله رو پیدا کن... اگه علاقه داشته باشی بدونی، میری دنبالش... ازونجایی که شمارو میشناسم، ترجیح میدم من چیزیو واست توضیح ندم... چون میدونم مرغِ آقا یه پا داره... معیارامون هم با هم متفاوته...
+ نمیدونم ماتریالیستشو از کجا آوردی... اما غربی بودن دلیلِ بر نادرست بودنش نیست... خیلی از همین مقالاتی که شما اسمشو میذاری ماتریالیستی غربی، داره آیاتِ قرآن رو تایید می‎کنه... جای نفی بهتر نقد کنی

چشم چشم دوابرو


درمورد ادامه دیدگاه دیگران:

دماغ و دهن یه گردو :) بله اگر منظورتون حرف بنده بود یه ذررره من بد منظورمو رسوندم:)

اگه ادامه بدیم چه دعوایی بشه اینجا

بعد دکلمه میرن و ما هم بدون دکلمه سکوت میکنیم :)

ماندگارباشید.

پاسخ:
دکلمه برای اینکه قافیه‎هاشو گم نکنه، ترجیح میده اینجا سکوت کنه
+به قولِ یکی از عزیزان که دوستشان دارم، به نقل از کسی دیگر:

آخرین سنگر سکوته ........ حق ما گرفتنی نیست

۳۱ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۲۹ چشم چشم دو ابرو
:)

این علی اخلاق منو میدونه , اهل همه چی هستم جز دعوا ...

البته نه همه چی ... !!!

من هم ابدا قصد جسارت به کسی رو ندارم و نداشتم و به خودم حق نمیدم داشته باشم ...

اینم که میبینید با علی ( دکلمه) مدام در کش مکش هستیم واسه رفاقت زیادمونه ... :)
پاسخ:
یاعلی
در رفاقت پایدار باشید و صادق :)


ما برویم دیگر...
پاسخ:
یاعلی
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۰۴ باران نم نم...
سلام
ظاهرا با توپی بسی پر این متن رو نوشتید...
ولی در کل می فهمم که واقعا تمامی این حرفها درسته...
پاسخ:
سلام
چی بگم والاه...
خوشحالم که می‎فهمید...
+انشالله این پر بودن به نوشته‎های دیگرم سرایت نکنه
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۰۹ چشم چشم دو ابرو
+ من علی رو میشناسم و میدونم از رو احساس هم تصمیم میگیره ، گاهی ...

+ اما به شرط اینکه نظر خودمون رو بگیم نه اینکه سعی کنیم دیدگاه دیگری رو محدود به نظر خودمون بکنیم ...
نظر من یک چیز کلی تر و تو مبحثی دیگه بود ...

+ اما بگیرمت میدونم چیکارت کنم ...
مرق من یه پا داره ؟؟؟
قال خانوم حیدری : " شخصیت توجیه گری داری " ... :)
اما نمیدونم چرا می‌ترسی از توضیح دادن اکثرا شده من هم چیزی رو واست توضیح دادم و تو غالبا مخالفش بودی اما ابایی ندارم از اینکه دوباره واست توضیحشون بدم و تو عالم رفاقت این رو حداقل وظیفه خودم میدونم ...

+ من فقط بر اون دسته از افکار غرب تاکید کردم که وجهه ماتریالیستی دارن و بعد از اینکه منظورت از پی نوشت دوم رو گفتی بهت میگم از کجا آوردمش ... :)
پاسخ:
+ پس معلومه که خوب نمیشناسی... علیو فقط خدا باس بشناسه
+من ترسی واسه توضیح ندارم... مشکل از شما هم نیس، مشکل از منه که نمی‎تونم شما رو به اقتناع برسونم... ماشالاه تورو استاد مطهری هم نمی‎تونه حرف بودورون کنه
+مابقی رو سکوت می‎کنم اما نه از روی رضایت
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۱۲ چشم چشم دو ابرو
مرق = مرغ *

:/
پاسخ:
خروس
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۰۳ چشم چشم دو ابرو
:)

در زمینه استاد مطهری باس بگم که منم چنین حسی رو نسبت به تو دارم ... :))

ما بقی رو هم سکوت میکنم ، چون علامت رضایته ... :)))
سلام یادش بخیر... حال و روزم خیلی بحرانی شده برام خیلی دعا کنید
پاسخ:
سلام، چشم ... از وظایف رفاقت دعا در حقِ یکدیگر است...

ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو به شما تبریک میگم....

عیدتون مبارک....

تقدیمی *ذره* به صاحب این خانه:

امام صادق علیه السلام :
مردى خدمت پیامبر صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم آمد و عرض کرد : اى رسول خدا ، به چه کسى نیکى کنم ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : سپس به چه کسى ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : بعد از او به چه کسى ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : سپس به چه کسى ؟ فرمود : به پدرت .

الکافی : 2 / 159 / 9 منتخب میزان الحکمة : 614

..............

* ضمنا دعوتید به....

معرفی کتاب* بادبادک باز*

http://heyateketab.blog.ir/

پاسخ:
سلام
برهمگان مبارک

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی