تَرک برداشته...شاید
.
الان که از خونه میری بیرون، کلی آدم میبینی که دارن روزه خواری میکنن...
یکی یه بطری آبمعدنی دستشه... یکی یه لقمه دهنشه!
یکی داره سیگار میکشه... یا کمی اونطرفتر یه دختر و پسری...!
اینها همه درست...
.
درسته وقتی میری کلاس، میبینی طرف در حالِ آب خوردنه... یا میری کتابخونه، میبینی اکثرا کلی خوراکی آوردن که یه وقت خدایی نکرده ضعف نکنن موقع مطالعه... یا وقتی میری پارک، میبینی...
درسته که الان به هرکسی میگی چرا روزه نمیگیری، میگه؛ زخم معده دارم... زخمِ روده داره... یا مشکل گوارشی دارم و ...
اینها هم درست...
اما وقتی به همینها میگیم؛ مگه ماه رمضون نیست؟!
باکلی شرمندگی، معذرت خواهی میکنن که جلو توِ روزهدار، روزه خواری کردن.
.
همین که طرف معذرتخواهی میکنه... همین که میدونه یه کارِ اشتباهی کرده...
یعنی هنوز قبحِ روزه خواری توی اجتماع شکسته نشده... یعنی هنوز جای امیدواری هست،
باید حواسمون باشه...
.
مبادا روزی برسه که مردم بدونِ هیچ ابایی، آزادنه توی اجتماع حرمتِ ماه رمضون و روزهدار رو بشکنن
و اون آدم روزهدار توی خونش مشغولِ عبادت باشه...
یاید حواسمون باشه...
طرف شاید روزه نگیره یا نمیتونه که بگیره، اما حرمت روزه دار رو نگه میداره... فقط باید با یه تذکر لسانی طرف رو به خودش آورد...
.
:::::
پینوشت:
+ شاید الانه، وقتی بچه به مامانش میگه که سحر بیدارش کنه تا روزه بگیره، نه تنها با استقبال مواجه نمیشه، بلکه ممکنه مادر با اخم هم برخورد کنه... اما هنوز هستن اون مادرایی که وقتی بچشون لج میکنه که خوراکی بگیره، میرن تویِ کوچه پس کوچهای... پشتِ یه ماشینی... چادرشم میگیره دورِ بچش، تا مبادا کسی ببینه که بچش داره چیزی میخوره... :)
.
+ همینطور که از ظاهر این وب پیداست، گویا مدتی را در خدمتتان نخواهم بود. البته احتمال میرود بعدِ رمضان و کمتر شدنِ مشغلههایم، دوباره این وظیفه را از سر بگیرم. حتیالمقدور سعی میشود که به نظرات پاسخ داده شود.
این روزها ساخته شده برای دعا کردن. سر سفرهی افطار... در شبهای قدر و در ایامِ نورانی اعتکاف، بنده را از دعای خیرتان بی نصیب نکنید.
ماهتون عسل... یاعلی